کد مطلب:180091 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150
آزادی بچه آهو، با وساطت امام سجاد
امام باقر علیه السلام فرمود: من و گروهی در حضور پدرم امام سجاد علیه السلام بودیم، ناگهان آهویی از صحرا آمد و در چند قدمی پدرم ایستاد و ناله كرد.
حاضران به پدرم گفتند: چه می گوید؟
پدرم فرمود: می گوید بچه ام را فلانی صید كرده، از روز گذشته تا حال شیر نخورده، خواهش می كنم آن را از او گرفته و نزد من بیاورید تا به او شیر بدهم.
امام سجاد علیه السلام شخصی را نزد صیاد فرستاد و به او پیام داد بچه آهو را بیاور، او بچه آهو را آورد، آهوی مادر تا بچه اش را دید چند بار دستهایش را بر زمین كوبید و آه جانكاه و غم انگیزی كشید و به بچه اش شیر داد.
سپس امام سجاد علیه السلام از صیاد خواهش كرد كه بچه آهو را آزاد
[ صفحه 130]
كند. صیاد قبول كرد. امام بچه آهو را از او گرفت و به مادرش بخشید. آهو،با همهمه ی خود سخنی گفت و همراه بچه اش به سوی صحرا رفتند.
حاضران به امام سجاد علیه السلام گفتند: آهو چه گفت؟
امام فرمود: برای شما در پیشگاه خدا دعا كرد و پاداش نیك از برای شما طلبید. [1] .
حاضران به پدرم گفتند: چه می گوید؟
پدرم فرمود: می گوید بچه ام را فلانی صید كرده، از روز گذشته تا حال شیر نخورده، خواهش می كنم آن را از او گرفته و نزد من بیاورید تا به او شیر بدهم.
امام سجاد علیه السلام شخصی را نزد صیاد فرستاد و به او پیام داد بچه آهو را بیاور، او بچه آهو را آورد، آهوی مادر تا بچه اش را دید چند بار دستهایش را بر زمین كوبید و آه جانكاه و غم انگیزی كشید و به بچه اش شیر داد.
سپس امام سجاد علیه السلام از صیاد خواهش كرد كه بچه آهو را آزاد
[ صفحه 130]
كند. صیاد قبول كرد. امام بچه آهو را از او گرفت و به مادرش بخشید. آهو،با همهمه ی خود سخنی گفت و همراه بچه اش به سوی صحرا رفتند.
حاضران به امام سجاد علیه السلام گفتند: آهو چه گفت؟
امام فرمود: برای شما در پیشگاه خدا دعا كرد و پاداش نیك از برای شما طلبید. [1] .
[1] اختصاص شيخ مفيد، ص 299.